بازدید امروز : 410
بازدید دیروز : 62
ضرورت مطالعات اسلامی:
در بحث هدف سیر مطالعات اسلامی گفته شد که هدف از اینگونه مطالعات، زمینه سازی برای تقرب به خداوند و کمک به شکوفایی جامعه است، بنابراین درک اهمیت و ضرورت این سیر مطالعاتی، وابسته به درک اهمیت زندگی انسان و به خصوص هویت انسانی و الهی او است.
ما تا اهمیت هویت انسانی و الهی و قصد تقرب به خداوند در زندگی خود را درک نکنیم، به درستی قادر به درک ضرورت سیر مطالعاتی یا تحصیل علم و دانش و تفکر و تحقیق نیستیم. تمامی این مراحل و فعالیت های شناختی مربوط به عرصه دین، در راستای تحقق چنین زندگی ای قرار دارد.
مردمی که به راحتی به زندگی بشری و طبیعی خود سرگرم و غافل از همه چیز به زندگی عادی مشغول اند، به این دلیل است که خود را نمی شناسند و نمی دانند که آنها انسان هستند، خدای متعال در نهاد آنها کشش فراوانی برای رشد قرار داده است.
زندگی محدود به خوردن و خوابیدن و تلاش اقتصادی نیست. انسان می تواند از پله های کمال و مراتب نزدیکی به خداوند به گونه ای بالا رود که اراده اش مظهر اراده خدا شود و آینه تمام نمای صفات و کمالات الهی باشد.
آنها نمی دانند که هویت واقعی آنها بشری نیست. آنها هویت انسانی و الهی دارند و می توانند درجه زندگی خود را به گونه ای افزایش دهند که مایه حیات جهان و دیگر انسان ها باشند.
ضرورت مطالعات اسلامی بر اساس ضرورت آموختن و نیاز انسان به دانش و معرفت اسلامی در راستای افزایش درجات حیات و تقرب به خدای متعال درک می شود.
انسان در راستای ارتقای مراتب زندگی خود، از ابتدای تولد و حتی قبل ازآن می آموزد و فرایند آموزش تا هنگام مرگ و حتی پس از آن در عالم برزخ نیز ادامه می یابد . اگر پیامبر خدا (ص) فرمود: ز گهواره تا گور دانش بجوی، به خاطر نیاز پیوسته انسان به غذای دانش و بیداری از خواب غفلت و احیای هویت معنوی خود در راستای قرب الهی است.
چرا باید مطالعه کنیم؟ چون ما انسانیم و در نهاد ما استعداد خدایی شدن وجود دارد. بنیادی ترین دلیل نیاز ما به مطالعه دینی، این است که انسانیت ما با چنین مطالعه ای شکل می گیرد. بدون مطالعه و دانش اندوزی انسان به هیچ قدرت و توانایی ای نخواهد رسید.
به قول فردوسی: توانا بود آنکه دانا بود. چه دلیلی مهمتر از این که ما بدون مطالعه و آگاهی جز یک هویت بشری و طبیعیت حیوانی ناقص نیستیم. همه انسانیت، کمال و سعادت انسان در گرو کسب دانش و آگاهی است.
سیر مطالعات اسلامی در حقیقت نوعی مهاجرت و در مسیر کمال و راه خداوند قرار گرفتن است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا هنگامی که گفته می شود در راه خدا حرکت کنید، سنگین به زمین می چسبید آیا به زندگی دنیا و از دست دادن حیات اخروی راضی هستید. پس بدانید که زندگی دنیوی در مقابل زندگی اخروی کالای کمی است. یا ایها الذین آمنوا ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثاقلتم الى الارض ارضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة فما متاع الحیاة الدنیا فی الآخرة الا قلیل. توبه، 38.
اگر به سوی خداوند مهاجرت نکنید، به عذاب دردناکی دچار می شوید و به جای شما قوم دیگری را به جای شما قرار می دهد، چیزی به او ضرر نمی رساند و خداوند بر هر کاری توانا است. الا تنفروا یعذبکم عذابا الیما و یستبدل قوما غیرکم و لا تضروه شیئا و الله على کل شیء قدیر توبه، 39.
برای نجات از دنیا و ورود به جاده سعادت و نیکبختی، چاره ای جز این نیست که انسان با کسب علم و سیر و سلوک نظری، همراه با عبادت و سیر و سلوک عملی، رحل اقامت از دنیا برچیند و به سوی حیات معقول انسانی و عرفانی کوچ کند و اهل این عوالم شود که اهل بهشت و قرب اند.
قدرت و توانایی، نجات و سعادت انسان در گرو چنین حرکتی است. البته ما از طبیعت خالی نمی شویم، ولی باید از دنیا نجات یابیم. طبیعت، غیر از دنیا است. در طبیعت هستیم، اما اهل دنیا نباید باشیم. اگر در طبیعت جا خوش کنیم و بدان رکون نماییم، اهل دنیا می شویم و در نتیجه ریشه های کفر و شرک در درون ما خواهد رویید و در آخرت نیز به سعادت نخواهیم رسید.
دنیا و طبیعت سنگینی خاصی دارد که باعث خواب آلودگی معنوی انسان می شود. دنیا مخدر روح آدمی است، اگر انسان توجه نکند و به لطایف الحیل خویش را از این خواب آلودگی نجات ندهد، در غفلت می ماند و هنگامی بیدار می شود که دیر شده و فرصت ها از دست رفته است. در روایت است که مردم خوابند، وقتی که می میرند، بیدار می شوند. الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا.
به طور حتم اولین و بزرگترین مشکل انسان در زندگی، خواب غفلت است و برای غفلت زدایی راهی جز تحصیل علم و آگاهی نداریم. داروی بیداری و حرکت آفرینی انسان دانش و آگاهی است، با مطالعات اسلامی است که انسان بیدار می شود و حرکت می کند، به عالم عقل و دل، نفوذ می نماید، راه خود را به سوی خداوند باز می کند و نجات می یابد.
تعلم و تعقل:
مدیریت زندگی انسان را عقل به عهده دارد. انسان ابتدا می اندیشد، انتزاع، تجرید، تحلیل، محاسبه و مقایسه می کند و هستی و نیستی و خوب و بد اشیا و اعمال را می سنجد و سپس تصمیم می گیرد و وارد عمل می شود. حتی زندگی عرفانی و عبودی انسان نیز از عقل نور می گیرد، در روایت است که العقل ما عبد به الرحمان. هنگامی که حیات عقلانی انسان تقویت می شود، این نیرو روی زندگی عبادی و عرفانی انسان نیز اثر مثبت می گذارد و آدمی به هدایت این قوه رحمانی به سوی عشق الهی رهنمون می شود.
عقل بر دو گونه است، عقل ورزیده و عقل ناورزیده. عقل ناورزیده، یعنی عقلی که از شکوفایی حداقلی برخوردار است، در تمامی انسان ها کم و بیش یافت می شود و آنها با همین عقل زندگی طبیعی خود را مدیریت می کنند و به دلیل همان ناورزیدگی در بسیاری از اوقات راه را به خطا می روند، دچار انحراف و گمراهی می شوند و چه بسا گفتار شقاوت می گردند و عاقبت بدی را برای خویش رقم می زنند.
انسان اگر بخواهد راه زندگی را به درستی بشناسد و بپیماید، به عقل ورزیده که به حداکثر و یا حد نصاب شکوفایی رسیده باشد، نیاز دارد تا بتواند حوادث زندگی را به درستی دریابد، در محاسبات عقلانی خویش دچار سردرگمی و خطا نشود و راه صحیح زندگی را به درستی انتخاب نماید.
ورزیدگی عقلانی به طور کلی از طریق آگاهی تحقق می یابد، انسان هر چه آگاه تر بیدارتر و عاقلتر، منتهی این آگاهی گاهی از طریق دانش آموزی، مطالعه و تفکر بدست می آید و گاهی هم از راه تجربه عملی دانسته ها تحصیل می شود.
تجربه عملی مربوط به عملکرد خارجی افراد است، یعنی کارهایی که شخصا و عملا باید در زندگی خویش تجربه کنند، و نتایج مثبت یا منفی آن را مشاهده نمایند و از این طریق بیاموزند.
آنچه ما در پی آنیم، تاکید بر ورزیدگی عقلانی از طریق سیر مطالعات اسلامی است، آگاهی و بیداری ای که از طریق دانش افزایی تامین می شود و زمینه را برای تجربه عملی و تکمیل عقل فراهم می آورد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید